اجتماعیاخبار ویژهپر بازدیدهاگفت و گو

بانویی که در راه خشنودی خدا، گام‌های واقعی برداشته است بنیان افراد خیر و نیکوکار؛ کسب خشنودی خدا، دعای خیر مردم، افزایش برکت در کسب و کار ، ذخیره ای برای باقیات الصاحات و سلامتی فرزندان و خانواده در تمام مراحل زندگیشان است. در هر اقدام خیرخواهانه، بانوان هم در کنار مردان برای هر امر خداپسندانه ای از هر تلاشی دریغ نمی کنند تا بتوانند در رفع مشکلات جامعه سهم بسزایی داشته باشند.

به گزارش پایگاه خبری روزنگار البرز؛

از گذشته تا حال استان البرز پرورش دهنده مردان و زنانی بوده که همواره با گامهای اثرگذارشان از سر شور و شناخت در خودسازی و دگرسازی نقش داشته و موجبات رشد و کمال خود و جامعه را سبب شده اند، تلاشی تنها برای رضای خدا و انجام تکالیف بندگی.

از میان این خیل عاشق و پر تلاش امروز از خواهر عزیزمان خانم ” فرزانه طالبی ” مسئول کانون فرهنگی اصحاب المهتدین سخن به میان می آوریم چراکه پرشور و با احساس همواره به همراه دیگر یاوران خدا در بصیرت افزایی دینی و ملی و عملیاتی نمودن فرامین خدا در تلاش بوده و در انجام این مهم گامها را از حدود این مرز و بوم نیز فراتر گذاشته اند.

فرزانه طالبی چهارم مرداد هزار و سیصد و چهل و پنج هجری خورشیدی در تهران از والدینی مهربان و پر تلاش متولد شد، پدر بزرگوارشان محمود طالبی خدمتگزاری دلسوز، مبتکر و فعال در حوزه بهداشت و درمان بود که عمر مفید خویش را سالها جهت خدمت به خلق در شهرها و روستاهای دور افتاده سپری نمود، بزرگواری که هنوز اطرافیان و همکارانش از اطلاعات، ابتکارات ، تلاشهای خالصانه و خصلت‌های برجسته اش به نیکی یاد میکنند. مادر صالحه خانم طالبی نیز از سلاله حاج مولا جعفر قزوینی رحمت الله علیه است ، بانویی هنرمند، توانمند و سختکوش که پا به پای همسرشان در تربیت فرزندانی شایسته و خدمتگزار کوشا بوده اند ، در چنین شور و حالی از تلاش و خدمت دور از ذهن نبود که فرزندانشان نیز با بهره بردن از ژن خوب و به کارگیری خرد گامی موثر در مسیر بندگی و خدمت به خلق بردارند.

طبق قرار قبلی با خانم طالبی به گفت‌و‌گو نشسته و به حرف هایی از سر شوق و شنیدنی ایشان گوش جان سپردم ، سخنانی از جنس شور و شعور که شاید به یاری پروردگار شنیدنش بر خیل عاشقان این راه بیافزاید. اما چکیده این گفت و گو را با هم می خوانیم:

*لطفاً خودتان را معرفی کنید؟

فرزانه طالبی هستم، کارشناسی ارشد روانشناسی شخصیت، ساکن مهرشهر کرج و مسئول کانون فرهنگی اصحاب المهتدین

*چطور شد که در این مسیر گام بر داشتید؟

پس از تدبر بر قرآن از سن ۱۶ سالگی و هم نشینی با دوستانی از جنس نور در دانشگاه تحقیقا اسلام را پذیرفتم ، البته موروثا مسلمان بودم اما پر از شبهه و سئوال که می‌بایست برای رفع آن تلاش میکردم تا با فراگیری آنچه خالق و پروردگارم فرموده راه را از بیراهه تمیز دهم ،چه کسی بهتر از خدا می‌توانست راهنمایم باشد؟!خالقی که خود نیز پروردگار من و همه عوالم است ، هم او که نهان و آشکار را میداند و روزی ام ، جانم و بازگشتم در دست اوست پس خواندن روزانه قرآن را در حد توان با تدبر بر آیات آغاز نموده و گام به گام دستورات را به خود تذکر دادم ، از هر آنچه از قبل کوتاهی نموده بودم استغفار نموده و در جبران عمل کوشیدم اما در این مسیر به خود سخت نگرفتم و از شتاب زدگی پرهیز نمودم ، سپردن خود به خدا از شر هوای نفس و شیاطین ،خواندن قرآنی با تدبر ، بر پایی نمازی از سر عشق ، رعایت حدود الهی همان بایدها و نبایدهایی که میبایست به آن پرداخت و مراقب بود از مهمترین گامهای رسیدن به سلامت و خوشبختی است، سپاس خدا را که در این حرکت متعالی دوستان مدبری از ابتدا با صبر و مهربانی یاری ام نمودند و این تلاش و خودسازی پس از سه ماه به اعجازی انجامید اینکه مشکل پرکاری تیروئیدم به یکباره کاملا بر طرف شد آنچنان که پزشکم متعجب با دیدن برگه آزمایش گفت چگونه چنین چیزی ممکن است !

به ایشان گفتم من طبق آیات قرآن در مقام اصلاح خویش برآمدم ، پس اضطراب و نگرانیهایم همه رخت بر بست و آرامشی وصف ناپذیر بر دلم حاکم شد ، حس امنیتی که هرگز تجربه اش نکرده ام و بی‌شک به همین سبب بهبود یافتم .

حقیقتا هر بنده ای با فرمانبرداری از خدا بر مرکب تند رو خوشبختی سوار و به راحتی از موانع و آزمونهای زندگی عبور خواهد نمود و هر مسلمان اهل ایمان در اعلام این مهم به دیگری رسالتی بر دوش دارد تا به هنگام مرگ هیچ مسلمانی به مرگ جاهلی نمیرد و انگشت حسرت نگرد.

*چرا به سمت تاسیس کانون رفتید ؟

در سال۸۳ با توصیه موکد قرآن در باب توجه به ایتام ، اطعام مساکین و رسیدگی به امور ضعیفان و انفاق ، بسم الله الرحمن الرحیم گفته و راهی مناطق محروم اطراف منزلم شدم ، کوچه های خاکی با چاله و چوله فراوان و زباله ، بچه های کار ، کارتن خوابهای معتاد، فروشندگان مواد و سگهای ولگرد در گوشه و کنار ، زنان و کودکان با ظاهری نامناسب مرا بر آن داشت تا چون پلی میان آنان و مسئولین و خیرین کمک حال باشم،

بی‌شک انجام چنین امری مجوزی را میطلبید پس راهی اداره فرمانداری و تبلیغات اسلامی شدم تا جهت انجام رسالت بندگی متولیان امر را نیز با خود همراه کنم ، با گرفتن مجوز راهی مدارس دولتی آق تپه شده با انجام پژوهشی در باب مسلمانی بر وجدانی های خفته تلنگری خورد و به یاری اولیای خانه و مدرسه لیستی از نیازمندان تهیه و رسیدگی به آنان با فراخوانی از خیرین و مسیولین آغاز شد.

*چه صحبتی برای کسانی که دوست دارند وارد کار خیر شوند دارید؟

مراقب باشیم که کار تنها برای خدا باشد و در این مسیر درگیر منم ها و غرور ،خودنمایی و ریا نشویم ، بی‌شک شیطان بر سر راه مستقیم ما نشسته و گاه با پیشداوری، سوظن ، غیبت ، تهمت و سخن چینی ما بین اعضای گروه ، خیرین و محرومین جنگ برپا مینماید و هر چه اندوخته از خیر را که با زحمت به دست آورده‌ایم بر باد می‌دهد.

* آدمی که مال و دارائی اش را وقف کار خیر می کند هدف و انگیزه اش چه می تواند باشد؟

بی‌شک میبایست هدفش رضایت خدا باشد اما شیطان بیکار نمی‌نشیند و با سپاهش از هر دری برای لغزش انسان وارد میشود که کار خیر را با منت و ریا، تحقیر و تمسخر , فخرفروشی و برتری طلبی تباه کند.

*تعریف شما از کار خیر و خیراندیشی چیست؟

خداوند خیر و شر را فطرتا به ما الهام نموده است ، کتاب خدا و سنت نیز یادآور ، مصدق و مؤید همین امر است ،هر کس به سبب اصرار بر اعمال زشت قدرت تشخیص خود از کف نداده باشد با همنشینی با قرآن خیر را از شر تمیز میدهد و با خیراندیشی نه تنها خویش را به سمت کمال رشد میدهد بلکه در اصلاح و کمال دیگران نیز میکوشد،اینگونه که آنچه بر خود می‌پسندد را بر دیگری نیز می‌پسندد و نسبت به مشکلات هم نوعان خویش بی تفاوت رد نمیشود زیرا چه بسا روزی خود گرفتار چنین دردی شود، او میداند که خدا در یاری بندگانش تواناست و درخواست هر سائل میتواند آزمون و محکی باشد بر چگونگی ایمان او که آیا او اهل دستگیری است یا اهل تمسخر ، تحقیر و بی‌تفاوتی است، چنین کسی میداند که چون احدی را یاری کند، عمرش افزون ، بلایایش دور ، گناهانش زدوده و روزی اش دو چندان و سپری بازدارنده از آتش خواهد داشت لذا کار خیر پر سودترین تجارت است که تنها از خرمندان سر میزند نه از جاهلان که با هر انفاق گمان میکنند مال خویش را هدر داده اند.

*آیا خاطره ای از فعالیت های خیریه در طول این سالها دارید؟

خاطره فراوان دارم و بسیار که اگر بخواهم بگویم چندین جلد کتاب و سریال هزار و یک شب خواهد شد اما در این مجال به یک اکتفا میکنم

شب میلاد حضرت زهرا س بانویی سرپرست خانوار از اتباع طی تماسی درخواست کمک نمود به ایشان گفتم دو رکعت نماز شکر خوانده پس از نماز با ذکر استغفار و ایاک نعبد و ایاک نستعین از پرودگارت یاری بخواه ،چند ساعتی گذشت و خیری تماس گرفت و گفت قصد کمک به نیازمندی دارد اما ترجیحش کمک به ایرانیان نیازمند است نه اتباع

به ایشان گفتم مشکلی نیست خدای این زن بزرگ است و بی‌شک او بر یاری بنده خویش کافیست. میدانستم که اگر انتظارم را از غیر بردارم و تنها امیدم به خدا باشد یاری می‌رسد ، اینگونه بود که زن افغان تماس گرفت و خوشحال از پول و خوراکی که به گمانش از جانب ماست سخن راند و تشکر کرد ، به ایشان گفتم ما کسی را نزدتان نفرستاده ایم ، در پاسخم گفت چگونه ممکن است من تنها مشکل خویش به شما گفته بودم؟! به ایشان گفتم مگر نمیدانی که خدا از رگ گردن به شما نزدیکتر است، آنگاه که شما با نمازی خالصانه ،استغفار،سپاسگزاری و ذکر ایاک نعبد و ایاک نستعین از غیر خدا دل بریدید حاجت روا شدید،لذا همواره به روزی رسانی و قدرت خالق و پروردگار خویش اعتماد کنیم و با امید صدایش زنیم که خدا شنوای دانایی است که دعای پریشان احوال را اجابت میکند.

*چه پیامی برای مردم دارید؟

پیامبر عزیزمان دو هدیه گرانبها نزدمان نهادند تا با تمسک به کتاب خدا و توسل و تبعیت از معصوم ع راه گم نکنیم زیرا تا خالق و پرودگار خود را نشناسیم،خود، پیامبر و امام خویش را نخواهیم شناخت و اگر خود را با تمامیه مولفه ها نشناسیم راه گم خواهیم نمود و به مرگ جاهلیت از این جهان رخت بر بسته و از زیانکاران خواهیم بود.

 *بهترین دعا چیست ؟

این است که دعا کنیم تسلیم فرمان خدا باشیم و مسلمان بمیریم ،آنچنان که ایمان نه تنها بر زبان بلکه در دل و عملمان نمود کند آنگونه که با خدا ،خود و خلق در صلح باشیم و در همه حال راضی به رضای خدا ، آنچنان که نه با کمبودها و فقر ناامید شویم و نه با داشته ها و غنا سرخوش و مغرور ، هم آنان که دل به دنیای زودگذر نمی بندند و بر سر عهد خود تا پای نثار جان و مال و اولاد ایستاده اند آن هم تنها برای رضای خدا نه برای کسب پاداشی از غیر یا پست و مقامی که همه شرک است و مذموم

*به نظرتان نیکوکار واقعی چه کسی است ؟

آن که برای رضای خدا گام بردارد و تنها به دنبال خوراندن طعامی و پوشاندن لباسی بر پیکر خاکی محرومان نباشد بلکه نسبت به خوراکی که جانها را به کمال میرساند نیز هدفمند برنامه ریزی کند تا خود و محرومان را به لباسی بازدارنده از آتش تجهیز کند که بهترین لباس به گفته پروردگار تقوا استب.

ا چنین دیدی ما طی مجوزی نسبت به آموزش مهارتهای زندگی از منظر قران و سنت ، بر پایی نماز ،امر به معروف و نهی از منکر کمر همت بستبم و در این راه ابتدا از خود آغاز کردیم زیرا سخن عالم بی عمل هرگز بر دل نخواهد نشست ، لذا به هنگام اطعام مددجویان و تحویل بسته های معیشتی امر آموزش مهارتهای زندگی را از منظر قران و سنت اساس کار خویش قرار داده ایم تا با فقرزدایی در تمامیه زمینه ها از بسیاری از معضلات و آسیبهای فردی و اجتماعی پیشگیری نموده و بکاهیم و اینگونه بستر ساز ظهور باشیم ان شالله

*آیا در این مسیر نورانی با مشکلاتی هم مواجه شدید؟

بله متاسفانه برخی مردم به سبب زمزمه های شیطان از سر رقابت ،حسادت و غرور خود را مومن و همه را کافر میپندارند که ما همواره از هر شری خود را به خدا سپرده ایم و به یاری اش جز خیر به ما نرسیده هر چند گاه آه از نهانمان برخاسته و اشک از چشمانمان به سبب نامردمی ها جاری شده است.

*شما در قبال کاری که انجام داده یا می دهید از مسئولین هم انتظاری داشته اید؟

هر کس گامی برمیدارد توشه بر خود میگیرد پس منتی نیست همه توفیق است که شاکریم ،از کتاب خدا آموخته ایم که در انجام هر کاری اگر خدا اراده کند به چشم بر هم زدنی خواهد شد هر چند همه عالم مانع انجامش شوند ، بی‌شک خیرین، محرومین ، مسئولین همه در برخورد با یکدیگر آزموده میشوند که کدام یک بهتر عمل میکنند ، آنان که در جایگاه مسئول فروتنانه با محبت گره از کار خلق می‌گشایند بی‌شک حزب خدا و وارثان زمین اند , گروهی که همواره به یاری خدا پیروزند ، البته گاها نیز مسئولانی هستند که با غرور زبان به تحقیر ضعیف می‌گشایند و با حب جاه و مقام آنچنان نابینا شده اند که دلشان سخت تر از سنگ از یاری محروم روی برمیتابد چنین کسی گویی نمی داند که بازتاب هر آنچه میکند به خودش بازمیگردد،به انها باید گفت اگر نمیتوانید کاری کنید حداقل به آنها امید دهید زیرا کارساز و روزی دهنده خداست که اگر اراده کند از جایی که گمانش را نمی‌کنیم بنده اش را یاری خواهد داد.

*چه حسی از انجام فعالیت های خود دارید؟

از اینکه توفیق خدمتگزاری نصیبم شده خدا را شاکرم اما هنوز کاری ماندگار که پس از مرگ دستگیرم شود در کف ندارم، همواره نگرانم طاعاتم را به شرک آلوده کنم یا اینکه از کار خیری که توفیقم شده به خود ببالم و یا آن را به منت و ریایی بر باد دهم زیرا هیچ کس نمیداند که برای فردای خویش از پیش چه فرستاده است، شکستن دلی ، چکیدن اشکی ، سوظنی ، نگاه از سر خشم و سرزنشی چه بسا هر چه خیر اندوخته ایم را بر باد دهد ، گام در این مسیر توفیقی از جانب پروردگار است ،امید دارم با فضل خویش بر ما نظر کند که ما در نگهداری هر آنچه از خیر میکنیم بس ناتوانیم .

*  اقداماتتان چه تاثیری بر اطرافیانتان می تواند داشته باشد؟

خداوند برای هدایت هر بنده ای کتاب و ماموری میفرستد یا از طریق الهام و خوابی رهنمونش خواهد بود

والدین ، بستگان ، دوستان ، رسانه و اطرافیان هر یک بر حسب باور خویش عمل میکنند ، البته بی‌شک همنشینان آدمی در انتخاب راه و سبک زندگی بسیار اثرگذارند. اطرافیان بنده نیز الحمدالله از ابتدا در این راه همراه بوده اند.

*از تاسیس موسسه چه اهدافی داشته اید؟

تشکیل شبکه ای سراسری از امتی واحد جهت اصلاح و احیای زمین, جمعی که در آن رنگ ، نژاد و ملیت معنایی ندارد ، هر آنچه هست خودسازی و دگرسازی است آن هم با گوش جان سپردن به توصیه های قرآن در چنین جامعه ای همه تنها برای رضای خدا یاور یکدیگرند.

*کانون شما چه نتیجه مثبتی داشته است؟

موثرترین نتیجه اش این است که ما یکدیگر را در انجام بندگی خدا یاری میدهیم

*این مرکز نیکوکاری بیشتر در چه زمینه هایی فعالیت دارد؟

اساس کار کانون عملیاتی نمودن فرامین خدا از کتاب و سنت است که کمکهای مادی و معنوی را در حوزه های گوناگون تربیتی، آموزشی، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی , خانوادگی، سیاسی ، بهداشتی و درمانی .. شامل میشود.

*چه آرزویی دارید؟

اینکه همه به اتفاق از یاران مهدی و عج و از بستر سازان ظهورشان باشیم زیرا با آمدن ایشان زمین از ظلم پاک میشود و مردم آن چنان به شناخت و آگاهی میرسند که خود یکدیگر را در فرمانبرداری از خدا یاری میدهند ،

دوره ای که در آن جنگی نیست و رزق و روزی بس فراوان میشود ،همه جا به بارانهای پی‌درپی سبز و خرم میشود و دیگر یتیم و مسکینی ،اسیری در بند عادات و در راه مانده و بی پناهی نخواهیم داشت.

*شما که همواره در کار خیر مشارکت داشته اید، به نظرتان چه چیزی در این امر نقش دارد و این مهم چه تاثیری در زندگی شما داشته است؟

ژنتیک و وراثت، دانش والدین و سبک فرزندپروری ، گروه همسال و دوستان ، تجارب خوشایند و ناخوشایند افراد ، الگوها ،رسانه و مشاهدات همه در چگونگی افکار ، احساس و رفتار انسان از خوب یا بد موثرند، اما در نهایت این خود انسان است که به اختیار راه برمی‌گزیند و سرنوشت خویش را رقم میزند ، فراموش نکنیم که راه از بیراهه توسط پروردگارمان مشخص شده است اما اکثر مردم دنیا فانی و پیروی از هوای نفس و شهوات را بیش از عالم باقی و پیروی از خدا و رسولش دوست دارند پس نسبت به هشدارها بی توجه اند و با ستم به خود و دیگری گاه به شتاب عذاب را نیز میطلبند در حالیکه اگر عذاب نازل شود به دنبال مفری برای فرارند در مقابل خردمندان که قلیل ند میداند که مالک این دنیا و آن دنیا خداست و بازگشت همه نیز بسوی اوست پس هر چند پدرانشان نیز اهل کفر و شرک، شراب و قمار ، ربا خواری و چپاول مال یتیم و ممانعت کنندگان از خیر و نیکوکاری باشند گوش به زمزمه رسول باطنی و ظاهری خویش همان فطرت الهی و پیامبرشان داده و میگویند ما تسلیم خداییم و از آنچه شما هستید بیزاریم زیرا ما از سختی جان دادن به سبب اعمال پلید مان و از آنچه در آن روز بزرگ بر خود مهیا کرده ایم هراسانیم . بنده نیز با راهنمایی خداوند از طریق قران، همچنین توسل به پیامبرمان محمد مصطفی (ص) ، اهل بیت (ع) و حجت برحقش حضرت مهدی (عج)و یاری والدینی مهربان و دوستانی خیر به این مسیر نورانی وارد شدم و هر روز تاثیرات زیبای آن را بر جسم ، روح و کیفیت زندگی ام میبینم که خدا را به سببش سپاسگزارم و امیدوارم که هر روز خداوند بر این هدایت و کمال بیافزاید .

*فعالیت در حوزه دین به این وسعت چه لذتی دارد؟

در عین سختی و حاشیه های فراوان بسیار شیرین است ، آنگاه که درمانجویی را به یاری خدا از هر عادات بدی از مواد گرفته تا الکل یا از دزدی و هرزگی با مشاوره خلاصی میدهی گویی که خود از بند رها شده ای، یا آنگاه که یتیمی را نوازش میکنی و او لبخند میزند گویی که خدا لبخند میزند، با تهیه جهیزیه یا پرداخت هزینه های مراسم ازدواج ، اطعام مساکینی که از ضعف نای سخن گفتن ندارند و پوشاندن لباسی در خور بر آنان و یا دادن سرپناهی جهت در امان ماندن از هر آسیب تو تنها خشنودی خدا را نصیب می‌بری و بابت چنین توفیقی بی‌شک شکرگزار خواهی بود .

*به عنوان کسی که بیست سال است فعالیت در حوزه های گوناگون دارید چه توصیه ای به مسئولان دارید؟

ضمن تشکر از تمامیه مسئولان پر تلاش و جهادگر ، از خداوند توانمندمان برایشان مدیریتی مورد رضایت پروردگار به دور از برتری طلبی و سهل انگاری خواستارم و امید دارم با نظر خواهی از کانونهای فرهنگی با سابقه و همراه نمودن آنها در رفع مشکلات مناطق پر آسیب امکان مشارکتهای مردمی را در حل معضلات بیش از پیش فراهم نمایند، از تولید مواد و مشروبات الکلی گرفته تا فروش و مصرف آنها ،دزدی و بزهکاری، فقر و فحشا، تکدی گری و وضعیت معتادان متجاهر ، اتباع و بچه های کار که همه و همه چهره ای بس زشت و تاریک بر شهر و ساکنینش قلم زده است.

مشکلاتی که در گوشه و کنار شهر شاهدش هستیم و چرایی های فراوانی که پاسخی بر آن نمی یابیم، برای مثال: مدتهاست با طرح ماده ۱۶ معتادان متجاهر را از سطح شهر به سوله هایی فاقد امکانات و مراقبه های اصولی و تخصصی سوق میدهند ،مدیریت این کمپ‌ها بر عهده معتادان پیشینی است که فارق از سواد و تخصص در ترک خویش از مواد موفق بوده اند که اراده و موفقیتشان در این باب قابل تحسین است اما میبایست زیر نظر مستقیم متخصصین بهداشت و درمان و مدیران تربیتی و فرهنگی انجام وظیفه کنند نه اینکه خود به تنهایی بدون هیچ بودجه و کمکی مادی و معنوی وارد میدان شوند ،معتادانی که شاید اعتیاد به مواد و الکل را ترک کرده باشند اما همچنان درگیر دیگر عادات بد خویش باشند،سئوال اینجاست مدیران این کمپ‌ها بر چه اساسی گزینش میشوند؟چه اداره ای تصمیم گیرنده و متولی این امر است؟ دادستانی، بهداشت و درمان ، بهزیستی ، پیشگیری از مواد مخدر

یا شورای هماهنگی این ادارات متولی این امر است! آیا هدف از طرح ماده ۱۶ تنها جمع آوری این دست از افراد از کف خیابان و زندانی نمودن آنها بی هیچ امکاناتی است تا دیدگان مردم مدتی شاهد این چهره های بخت برگشته نباشد؟! چنین مدیرانی که بودجه و تخصصی در حوزه فرهنگی ،تربیتی و درمانی ندارند چه خوراکی جسمی و روحی و روانی به درمانجویان کمپ میدهند؟! در این کمپ‌ها هیچ کار تربیتی و درمانی بطور اصولی انجام نمیشود و مددجو پس از سه ماه با سو هاضمه ،کمبود وزن و چند بیماری واگیر پر خطر همچون ایدز ،هپاتیت و سل از کمپ مجدد به دامان خرابه های مناطق محروم باز میگردد و مصرف را آغاز میکند ، خوش شانس که باشد خانواده پذیرایش میشود و طبق گزارشات با انتقال گال و شپش خانواده خویش و دیگر افراد جامعه را نیز مبتلا میکند ،دور باطلی از ترک که سودی جز زیان ندارد ، بالاترین زیانش این است که به درمانجو و اطرافیانش میفهمانیم که برای این دست از درمانجویان امکان بهبود و بازگشتی به زندگی وجود ندارد پس همه رهایش میکنند که در این باتلاق مسموم انقدر دست و پا بزند تا بمیرد .

*در باب فعالیتهای فرا مرزی چه کرده اید؟

مطلع هستید که کرج محل زندگی افرادی از سراسر کشور است زیرا وجود چند زندان در استان البرز و معضل بیکاری در روستاها به سبب خشکسالی مهاجرت بسیاری را به این استان سبب شده است ،افراد بسیاری از مناطق کم برخوردار استان همان خانواده های زندانیان ، بیماران ، معتاد ان، بیکارانی هستند که در باب نیازهای اساسی خویش نیامند یاری اند ، کانون مهتدین در ابتدا در باب حل مشکلات مددجویان ساکن استان وارد عمل گردید اما رفته رفته مددجویان دیگری از سراسر کشور با ما در باب مشکلاتشان تماس گرفتند که همه از دوستان و بستگان همان مددجویان مهاجر بودند، ورود در این مهم نیازمند گسترش شبکه یاریگر بود که به کمک جهادگران در داخل و خارج از کشور به انجام رسید ، لذا امروز حتی مددجویانی از تورنتو کانادا ، هلند ، انگلیس ، آلمان یا روستاهای دور افتاده ایران درخواست کمک مادی و معنوی دارند که به کمک این شبکه گسترده از یاریگران یاری میشوند ، در شبکه هر کس با داشته ای که دارد یاور بندگان خدا خواهد بود ، خواه دانشش باشد یا تخصصش ، مالش باشد یا رابطینش در ادارات و سازمانها لذا آنها به هر طریقی که بتوانند در حد توان یاور مردمند.

*چه شد که با ایرانیان مقیم در خارج از کشور وارد همکاری شدید؟

مدتی بود که موسسات مهاجرتی با پیامک های فریبنده مردم را ترغیب به تحصیل در خارج از کشور و یا خرید خانه و مهاجرت میکردند ، در حالی که اطلاعات رسیده از ایرانیان مقیم بیان از حقیقتی دیگر داشت، مالیاتهای فراوان، گرانی سوخت ، برق ، آب و اجاره بها، بی خانمانی، آزادی در مصرف مواد ، الکل و حمل سلاح، ناامنی، نبود کاری مطابق با تخصص ,بیکاری یا تن دادن به کارهای سطح پایین ،عدم ثبات کاری ، افسردگی ، خودکشی ، سقط جنین ، طلاق ، خوراکیهای شبهناک ، هزینه های بالای درمان و کفن و دفن، قوانین ظالمانه سرپرستی و ارث ،آموزش و پرورشی منتهی به ظلم و فساد ، وقوع قتل‌های مشکوک و پیشنهادات جاسوسی به ایرانیان خبرهایی بود که همه و همه پشتمان را سخت لرزاند ، به همین سبب تصمیم به سفری به آن دیار گرفتیم تا از نزدیک شنوای مشکلات و بینای شرایطشان باشیم و در حد توان با دادن اگاهی به هم وطنان خویش در باب پیشگیری از آسیبها ، کاهش و در نهایت رفع آن گامی بر داریم ، سفری که دستاوردهای فراوان داشت و آن یافتن دوستانی از جنس نور و ملحق نمودن آنان به شبکه بزرگ یاریگران و آگاه نمودن جوانان از فریبکاری موسسات مهاجرتی و ترغیب ایرانیان مقیم به تشکیل هسته های فرهنگی و اجتماعی بود ، با پنج ماه نشست و برخاست در جمع ایرانیان معتقد دریافتیم همانگونه که مددجویان کشورمان به کمکهای مادی هموطنان خود از خارج از کشور نیازمندند آنها نیز جهت حل مشکلات عدیده خویش در غربت به کمک افرادی از جنس خویش نیازمندند، پیشگیری از بی هویتی کودکان و نو جوانان مقیم تلاشی بس مضاعف میخواهد ، توجه به فرهنگ و زبان ، اخلاق و مرامی که برخاسته از باورهای ناب مان باشد ،در مصاحبه ای که با تعدادی از ایرانیان داشتیم اکثر آنان از تاثیرپذیری فرزندانشان از محیط ، سیستم آموزشی ناکارآمد و فاسد ، غافل شدن از تربیت دینی فرزندان خویش بسیار ناراحت بوده و در جستجوی راه حلی بودند ، با آموزش مهارتهای زندگی از منظر قران و سنت در مساجد آن دیار و دعوت آن عزیزان به کلاسهای آموزشی سعی بر تغییری در وضعیت موجود نمودیم و بحمدالله آنان نیز مشتاقانه فرزندانشان را به حضور در کلاسهای آموزشی مجاب نمودند و مایه دلگرمیمان شدند.

* و حرف آخر؟

حرف آخر اینکه سپاس خدا را که منت نهاد و ما را مسلمان آفرید و از میان مسلمانان شیعه و از میان شیعیان، شیعه ۱۲ امامی با ملیت ایرانی و مفتخر به پرچم جمهوری اسلامی که ام القرای جهان اسلام است زیرا به گفته پروردگار همه ما امت واحدی هستیم که منافع مان با یکدیگر پیوند خورده و میبایست چون اعضای یک پیکره در تمامیه زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی و … یکدیگر را یاری دهیم

به شخصه از تمامیه مسئولین ، متخصصین و خیرین بزرگوار بصیری که از ابتدای تاسیس کانون فرهنگی اصحاب المهتدین المهدی یاورمان بوده اند کمال تشکر را دارم بی‌شک هر یک از ما قطره ای از اقیانوس خروشان این امت واحدیم که به یاری خدا و حجت بر حقش سوار بر کشتی نجاتی که قران وصفش میکند به ساحل آرامش خواهیم رسید.

 

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا